خدا خدا میکردم که توی هال در حال راه رفتن باشه، بلکه یه روز شما مبارک باشه ی زمزمه واری پرت کنم تو هوا.. اما نشسته بود،
سرش هم پایین، به ماهی پاک کردن..
ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به هم دادند که زانو بزنم، که معلوم بشه مقام اون بالاتره..
حتی اگر خیال میکنم حق با منه، باید زانو میزدم، و روش رو می بوسیدم
از خودم راضی نیستم،
اما بازم شکر
جایی برای اینکه خودم باشم...
ما را در سایت جایی برای اینکه خودم باشم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ebalcowmn1 بازدید : 46 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 19:46